جدول جو
جدول جو

معنی قرض گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

قرض گرفتن
وام دادن، عاریه دادن، قرض کردن
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
قرض گرفتن
قرض کردن
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
قرض گرفتن
Borrow
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قرض گرفتن
pedir emprestado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
قرض گرفتن
брать взаймы
دیکشنری فارسی به روسی
قرض گرفتن
ausleihen
دیکشنری فارسی به آلمانی
قرض گرفتن
pożyczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
قرض گرفتن
позичати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
قرض گرفتن
pedir prestado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قرض گرفتن
emprunter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قرض گرفتن
prendere in prestito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
قرض گرفتن
lenen
دیکشنری فارسی به هلندی
قرض گرفتن
उधार लेना
دیکشنری فارسی به هندی
قرض گرفتن
meminjam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قرض گرفتن
استعار
دیکشنری فارسی به عربی
قرض گرفتن
빌리다
دیکشنری فارسی به کره ای
قرض گرفتن
לשאול
دیکشنری فارسی به عبری
قرض گرفتن
دیکشنری فارسی به چینی
قرض گرفتن
借りる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
قرض گرفتن
ödünç almak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
قرض گرفتن
kukopa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
قرض گرفتن
ยืม
دیکشنری فارسی به تایلندی
قرض گرفتن
ধার নেওয়া
دیکشنری فارسی به بنگالی
قرض گرفتن
قرض لینا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
اتخاذ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پرا گرفتن
تصویر پرا گرفتن
فرا گرفتن: (ردن ردنا پراگرفت) (منتهی الاب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
پیمان گرفتن، عهد گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن درز جامه، کنایه از کوتاه کردن سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قوت گرفتن
تصویر قوت گرفتن
نیرو گرفتن، توانا شدن، کنایه از زیاد شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرو گرفتن
تصویر گرو گرفتن
گرو گرفتن، چیزی را به رهن گرفتن، گرو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرب گرفتن
تصویر ضرب گرفتن
در موسیقی نواختن ضرب، تنبک زدن، نواختن تنبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو گرفتن
تصویر فرو گرفتن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم گرفتن
تصویر گرم گرفتن
کنایه از با کسی به گرمی و محبت صحبت کردن، اظهار دوستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرار گرفتن
تصویر قرار گرفتن
استوار و محکم شدن
ساکن شدن، جا گرفتن
آرام گرفتن، ثابت گشتن
فرهنگ فارسی عمید